Web Analytics Made Easy - Statcounter

معصومه باقری و حسین دانش زوج میانسال البرزی حدود ۴۰ سال است که در عین سادگی، عاشقانه در کنار هم سه فرزند خود را به ثمر رسانده اند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  "تیتریک"؛ صدای زنگ خطر تجرد در سایه آمار پایین ازدواج در کشور به صدا درآمده است، سن ازدواج در سایه تبلیغات رسانه ای دشمن بالا رفته و کاهش فرزندآوری به آسیب جدی در جامعه تبدیل شده و تا پیری جمعیت فاصله چندانی باقی نمانده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی از موضوع ازدواج سخن به میان می آید، جوانان از بیکاری، قیمت بالای مسکن و هزینه های بالای مدیریت یک زندگی می گویند و مسئولین می توانند در کاهش این دغدغه ها نقش بی بدیلی ایفا کنند.   خبرنگار ما به سراغ یک زوج قدیمی و خوشبخت به نام های "حسین دانش" و "معصومه باقری" رفت.   حسین دانش در گفتگو با خبرنگار "تیتریک" گفت: همسرم از اقوام نزدیک هستند و چون با هم نسبت فامیلی داریم با اخلاقیات یکدیگر آشنا بودیم و صحبت های اولیه با بزرگترهای خانواده صورت گرفت و من و همسرم تا قبل از توافق قطعی همدیگر را ندیدیم.   وی ادامه داد: با جواب مثبت همسرم، مراسم عقد برگزار شد و بعد از چند ماه، زندگی مشترک را با سفر به مشهد آغاز کردیم.   دانش افزود: همیشه سعی کردم در زندگی مشترک، مسئله ای را از همسرم پنهان نکنم.   معصومه باقری تصریح کرد: خوشبختی زمانی حاصل می شود که زن و مرد در زندگی مشترک احساس آرامش، امنیت، شادی و آسایش کنند.   وی گفت: در همه زندگی ها سختی و مشکلات وجود دارد فقط با تفاهم است که می توان از این مشکلات با موفقیت و رضایت عبور کرد.   باقری ادامه داد: قهر و آشتی نمک زندگی است، اما باید حرمت ها حفظ شود و دلخوری ای ایجاد نشود و با محبت به همدیگر این مشکل برطرف شود.   وی تاکید کرد: اختلافات زمانی آغاز می شود که دلخوری ها روی هم ریخته شود و هیچ یک از زوجین تلاشی برای از بین رفتن آنها انجام ندهد.   باقری افزود: من زمانی که ازدواج کردم ۱۶ سالم بود و همسرم ۲۵ سال سن داشت، ایشان درک بالایی داشتند و من بسیار از ایشان آموختم و همیشه در مشکلات زندگی، بیشتر سختی ها را خودشان به دوش می کشیدند و نمی گذاشتند من در سختی باشم، که همین جا از ایشان تشکر می کنم.   وی بیان کرد: منیت ها در زندگی زوجین جوان بالا رفته است و این مهم ریشه بسیاری از اختلافات در جامعه است.   حسین دانش در خاتمه خاطرنشان کرد: ما در یک اتاق ۱۲ متری زندگی مان را آغاز کردیم و اکنون سه فرزند داریم و در طول این ۴۰ سال زندگی توانستیم یک خانه و ماشین برای خودمان تهیه کنیم و خدا را شکر زندگی رضایت بخشی داریم.   کلام آخر اینکه، در این هیاهوی رسم و رسومات تجملی و پر هزینه می توان همانند این زوج البرزی، بسیار ساده و زیبا زندگی مشترک خود را زیر یک سقف آغاز کرد و برای داشتن یک زندگی خوشبخت، تجملات را کنار گذاشت و با "ما بودن" زندگی را ساخت.    

انتهای پیام/

منبع: دانا

کلیدواژه: زندگی مشترک حسین دانش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۰۱۹۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۳ دهه خدمت در مناطق محروم / بازنشستگی که خوشایند نیست

زوج معلم بجنوردی که ۲۹ سال است در نقاط محروم مرزی خدمت می‌کنند تا چند ماه دیگر بازنشسته می‌شوند؛ حضور سه دهه در روستا و خاطرات آن، این زوج را با زندگی شهری غریبه کرده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، معلم واژه‌ای که هرکس می‌شنود حس امنیت و اعتماد سرتاپای وجودش را فرامی‌گیرد و با به یادآوردن مهربانی و تلاش‌های آن‌ها اشک از چشمان انسان فرو می‌ریزد.

معلمی شغلی متفاوت است که انتخابش می‌تواند سبک و نحوه زندگی یک فرد را برای تمام عمر تغییر دهد؛ از ارتباط گسترده با دانش‌آموزان و والدین‌شان تا ماندن در جاده‌های پر از برف روستایی برای رسیدن به مدرسه، اینها خاطراتی هستند که برای معلم‌های فداکار ثبت می‌شود.

به مناسبت روز معلم به سراغ یک زوج خستگی‌ناپذیر فرهنگی رفتیم؛ خانم و آقای رضایی، معلمان با تجربه‌ای که ۲۹ سال است در مناطق محروم و مرزی خراسان‌شمالی خدمت می‌کنند و تمام سختی‌های آن را به جان خریده‌اند.

آن‌ها با روستاهای محروم و دانش‌آموزانش رفاقتی به درازای یک عمر دارند، رفاقتی که ثمره حضور و اقامتشان در روستا است؛ سی سال زندگی در روستا این زوج معلم را با شهر غریبه کرده است، دیگر حتی بعد از بازنشستگی نیز تمایلی برای زندگی در شهر ندارند.

خانم رضایی می‌گوید صفا، صمیمیت و سادگی مردم روستا حالمان را خوب می‌کند، او ترجیح می‌دهد با مردم و دانش‌آموزانی زندگی کند که معمولاً معلم‌ها تمایل به ماندن در آنجا ندارند؛ معلم‌های جوان هنوز مهر ابلاغشان خشک نشده، سودای رفتن به مناطق مرفه را در سر می‌پروانند.

۳۰ سال خدمت با یک روز غیبت

آقای رضایی و همسرش از سال ۱۳۷۲ از طریق نهضت سوادآموزی، معلمی را شروع کردند و بعد هم معلم رسمی آموزش‌وپرورش شدند؛ تمام دوران خدمت را با یکدیگر و در یک مدرسه بوده‌اند، آقای رضایی چند سالی مدیر مدرسه شد، اما همسرش هیچگاه حلاوت کلاس‌داری را با میز مدیریت عوض نکرده است.

آن‌ها می‌گویند ما با سیاست و اینکه چه کسی می‌آید و چه کسی می‌رود کار نداریم، ما معلم هستیم و تلاش داریم وظیفه اصلی‌مان را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم.

زن و شوهر گزارش ما، معلمی را شغلی منحصر به فرد می‌دانند که تفاوتی فاحش با دیگر مشاغل دارد، یک معلم به عنوان الگو و نمونه انسان کامل در پیش چشمان دانش‌آموزان به نظر می‌آید و همین مسئولیتش را دوچندان می‌کند.

خانم‌رضایی خاطرات زیادی از سال‌های ابتدایی معلمی دارد، او می‌گوید: تا چند سال بعد از شروع به کار معلمی هیچ وسیله‌ای نداشتیم و بارها در میان برف و باران مجبور شدیم پیاده مسیرها را طی کنیم.

آن‌ها هیچگاه دیر به مدرسه نمی‌رسند، زیرا با خود عهد بسته‌اند که هر هفته بعدازظهر جمعه به سمت روستا حرکت و هفته جدید را با طراوت و شادابی و به دور از خستگی شروع کنند.

خانم‌رضایی در مدت طولانی معلمی‌اش فقط یک روز غیبت در پرونده کاری‌اش به ثبت رسانده و باقی ایام همواره و با شوق، عمرش را صرف دانش‌آموزانش کرده است.

شیرین‌ترین لحظات این زوج معلم زمانی است که دانش‌آموزان خود را در جایگاه‌های خوب و متعارف ببینند، بسیاری از کسانی که تا چند سال پیش در کلاس‌های آن‌ها می‌نشستند، امروز معلمانی هستند که راه استاد را در مسیر زیبای تربیت ادامه می‌دهند.

۲۲ سال با نونهالان پایه اول

آن‌ها می‌گویند اکنون دانش‌آموزان گذشته ما همچون پدر و مادر برایمان احترام قائلند و هنوز رابطه گرم و صمیمی گذشته‌مان را داریم.

خانم رضایی در این ۳۰ سالی که معلم بوده‌، کلاس اول را بیشتر از همه پایه‌ها تجربه کرده است؛ او ۲۲ سال از عمرش را با نونهالانی گذرانده است که به گفته خودش از باسواد کردن آن‌ها حسی سرشار از لذت می‌گیرد که برایش قابل توصیف نیست.

آن‌ها ۱۲ سال است که به روستای سوخسوی انقلاب در بخش غلامان آمده‌اند و دیگر با دانش‌آموزان و اهالی آنجا همانند یک خانواده شده‌اند. از گشت‌وگذارهایی که بعدازظهرها با دانش‌آموزان‌شان دارند تا رفتن به عروسی‌ها و مراسم شاگردان، شیرینی و حلاوت معلمی را برای آن‌ها دو چندان کرده‌است.

خانم رضایی معتقداست حقوق معلمان کم اما با برکت است، او می‌گوید هیچکس نباید معلمی را به خاطر مسائل مالی انتخاب کند زیرا بیشترین آسیب را می‌بیند؛ آقای رضایی نیز باورش همین است و حقوق معلم‌ها را متناسب با سختی کارهایشان نمی‌داند.

آن‌ها چند ماه دیگر بازنشسته می‌شوند و این موضوع اصلاً برایشان خوشایند نیست؛ خانم رضایی بیشترین نگرانی‌اش از این است که باقی معلمان مثل آن‌ها برای بچه‌ها و اهالی روستا وقت نگذارند.

کد خبر 749878

دیگر خبرها

  • ۳ دهه خدمت در مناطق محروم / بازنشستگی که خوشایند نیست
  • دانش‌آموز دختر در لالی به ۳ نفر زندگی دوباره بخشید
  • سند تحول بنیادین مجموعه اقدامات برای خوشبختی فرزندان است
  • کاهش ۲۴ درصدی ورودی پرونده‌های طلاق توافقی در شهرستان بهارستان
  • مهمترین مأموریت آموزش و پرورش تربیت تمام ساحتی است
  • آموزش سواد محیط زیستی به کودکان
  • اشتغال پایدار از عوامل نگه‌داشت جمعیت است
  • شرکت ۳۰ هزار دانش‌آموز البرزی در کنکور
  • سورپرايز قهرمانان وزنه‌بردارى براى معلمان (عكس)
  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان